معماری دیکانستراکشن و فولدینگ
معماری دیکانستراکشن و فولدینگ
فهرست مطالب تعریف لغوی دیکانستراکشن
فلاسفه پیش از دیکانستراکشن
فلاسفه دیکانستراکشن
پیتر آیزنمن
معماری دیکانستراکشن
مرکز هنرهای بصری وکسنر
برنارد چومی : پارک لاویلت، پاریس
ظه حدید
دانیل لیبسکیند
کوپ همیل بلاو
فرانک گهری
فلسفه فولدینگ
معماری فولدینگ
برخی آثار معماران
تعریف لغوی دیکانستراکشن : برای ”دیکانستراکتیویسم“ اغلب سه معنا آورده شده است:
اول برهم زدن ساختار دستوری واژههای يك جمله . به عبارتی دیگر، اگر كلمات يك جمله را عوض كنيد، آن جمله را دیكانستراكت كردهايد.
معناي دوم، معناي باز كردن و پياده كردن است، يعنی باز كردن و پياده كردن قطعات يك دستگاه، براي حمل آن به جاي ديگر.
معنايي كه ژاک دریدا بسیار به آن توجه میكند ، معناي «رفلكسيو» آن است؛ يعنی خودساختارشكنی که از خارج تحميل نمیشود ، بلكه ساختار، خود به خود تغيير پيدا می كند.
دیکانستراکشن در فارسی به ساختار زدایی ، شالوده شکنی ، واسازی ، بنیان فکنی ، ساختار شکنی و بن فکنی ترجمه شده است . شاید این کثرت اسامی به دلیل آن باشد که دیکانستراکشن یک نگرش چند وجهی و چند معنایی به دال و مدلول و هر نوع متنی دارد .
فلاسفه پیش از دیکانستراکشن : در نیمه اول قرن بیستم مهم ترین مکتبی که ادامه دهنده فلسفه مدرن محسوب می شد ، فلسفه اصالت وجود بود . ژان پل سارتر ( 1980 - 1905 ) فیلسوف فرانسوی ، پایه گذار این مکتب است . سارتر معتقد به خرد گرایی استعلایی ( Transcendental Mind ) است . از نظر وی ، فرد ماهیت خویش را شکل می دهد. سارتر آزادی بی قید و شرط را از امکانات ذهن آدمی دانست . به نظر او آدمی آزاد است هر چه می خواهد اختیار کند و به همین جهت است که باید او را مسئول انتخاب های خود دانست . از نیمه دوم قرن اخیر ، مکتب جدیدی به نام مکتب ساختارگرایی شکل گرفت . این مکتب در ابتدا توسط فردیناند دو سوسور ، زبان شناس سوییسی و لوی استراوس ، مردم شناس فرانسوی ، مطرح شد. ساختارگراها معتقدند که عاملی مهم تر از ذهن وجود دارد که پیوسته مورد بی مهری قرار گرفته و آن ساختار زبان است . اگر از دوره دکارت ، انسان موجودی است خردورز ، از نظر استراوس موجودی است فرهنگی و ماهیت انسان در بستر فرهنگ شکل می گیرد و جهت رهیافت به ماهیت بشر ، باید زبان ، فرهنگ و قومیت را مطالعه کنیم . به طور کلی ، روش ساختارشناسی ، یافتن و کشف قوانین فعالیت بشری در چهار چوب فرهنگ است که با کردار و گفتار آغاز می شود .
فلاسفه دیکانستراکشن : مکتب دیکانستراکشن توسط ژاک دریدا ( - 1930 ) ، فیلسوف معاصر فرانسوی ، پایه گذاری شد . دریدا با ساختارگراها مخالف است و معتقد است که وقتی ما به دنبال ساختارها هستیم از متغیر ها غافل می مانیم ، فرهنگ و شیوه های قومی هر لحظه تغییر می کند ، پس روش ساختارگراها نمی تواند صحیح باشد . به عقیده دریدا ، یک متن هرگز مفهوم واقعی خودش را آشکار نمی کند ، زیرا مولف آن متن حضور ندارد و هر خواننده و یا هر کس که آن را قرائت کند ، می تواند در یافتی متفاوت از قصد و هدف مولف داشته باشد . از نظر دریدا ، نوشتار ابزار خوبی برای انتقال مفاهیم نیست و یک متن هرگز دقیقا همان مفاهیمی را که در ظاهر بیان می کند ندارد . در بینش دیکانستراکشن ، ما در یک دنیای چند معنایی زندگی می کنیم .
تقابل دوتایی موضوع دیگری است که دریدا نقد کرده است . تقابل های دوتایی همچون روز و شب ، مرد و زن ، ذهن و عین ، گفتار و نوشتار ، زیبا و زشت و نیک و بد همواره در فلسفه غرب مطرح بوده است . از زمان افلاطون تا کنون همواره یکی بر دیگری برتری داشته است. ولی به نظر دریدا هیچ ارجحیتی وجود ندارد . او این منطق سیاه و سفید و مسئله یا این یا آن را رد مردود می داند .